درد دل با دیوار
درد دل با دیوار

درد دل با دیوار

ایمان

ترسیده بودم از این تردید که دیر زمانی بین من و آسمان، دیوار ساخته بود.


دلم می گرفت وقتی صدایم نرسیده به آسمان پژمرده می شد و هیچ روزنه ای نبود تا حقیقت آبی را تجربه کنم.


ترسیده بودم، اما امشب، دوباره باران گرفت و کسی در دلم زمزمه کرد: " هنوز هم می شود به معجزه ایمان داشت."


چل بسم الله - نیلوفر لاری پور

نظرات 2 + ارسال نظر
غریبه جمعه 8 دی‌ماه سال 1391 ساعت 02:20 ب.ظ http://www.padeshahefaslhapaeez.blogfa.com

سلام دادا

اولین خانه ئ طریقت کفر است و تنها راه ورود بدین کاروانسرا دروازه ئ شک. بگذر از این منزل هیچ سالکی را توان رسیدن به مقصد امن نیست که قطاع الطریقان بسیارند و وسواس الخناس در کمین .
امام محمد غزالی - المنقذ من الضلال

این تردید هم چیز عجیبیه اما چرا برا بردنش نیازمند معجزه هستیم ؟
نمیدونم کجا شنیدم این جمله رو که ایمانی که با معجزه عصا مار بیاد با گوساله ئ سامری میره
هر چند اگه معنای معجزه رو وسیع کنیم همه چیز میشه معجزه و اونوقت قضیه فرق می کنه...

کتاب جالبی بود ... کوتاه و دوست داشتنی
خوش باشی

فک می کنم این معجزه هم اینجا همون معنی رو میده...

به اینکه همه چیز معجزه اس... ایمان به این معجزه بودن همه چیز شاید

آره برای منم تا اینجاش قشنگ بوده

سعیده شنبه 9 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:03 ب.ظ

سلااااام
خیلی قشنگ بود ، خیلی ...
با آرزوی بهترین ها برایتان .

آره حالا کجاشو دیدین

همه اش خوبه




خیلی ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد