درد دل با دیوار
درد دل با دیوار

درد دل با دیوار

اطلاع رسانی دوستانه

سال ها قبل، این یعنی حدودا سه سال پیش، آن زمان که عرق می ریختیم و جان می کندیم به جای انجام کارهای بافایده، یعنی آن زمان فکر می کردم این بی فایده و آن بافایده است.


با فایده یا بی فایده، اصلا الان که همه چیز بی فایده است دیگر، چه فرقی می کند که چه کار می کردم یا چرا آن کار می کردم یا برای که...


بعله سه سال پیش همین موقع ها و کاملا بی ربط به آن عرق و فایده و کار و اینها، خیلی به شکل ییهویی تصمیم به ساخت یک سایت آماده از جنس فلش گرفتم. کلی دنبال سایت هایی که خدمات میدادند گشتم و کلی هم چیز پیدا کردم و یاد گرفتم. آخر سر، سر یکی از این سایت های خدمات رسانِ سایتِ آماده درست کنِ فلش با خودمان به توافق رسیدیم. 


 خب سایت خدمات رسان هاست و دومِین را دو دستی تقدیم شما می کرد اما ما دنبال کلاس بیشتر بودیم پس این بار دنبال دومِین های کوتاهتر مفتی هم گشتیم و از این رهگذر یک سایتی که در ازای قرار دادن یک لوگوی فسقلی اش در سایت، به شما آدرسی کوتاهتر میداد، را هم یافتیم.سایت را اجرا کردیم و عکس های خودمان و سابقه خودمان و از این جور خزعبلات را در آن چپاندیم. بعد هم ولش کردیم به امان خدا...  تا گذشت و کار را ول کردیم و سرباز شدیم و برگشتیم و بعد از برگشتن هم ول گشتیم و حدودا یه هفته پیش یک پیغام جالب دریافت کردیم.


ناگفته نماند که در طول این مدت صدها ایمیل حاوی خواهش، تمنا، ضجه، مویه، التماس و حتی در چند مورد افتادن به دست و پای ما، از این سایت خدمات رسان دریافت کردیم، که آقا، جان مادرت بیا این خدمات اضافی و پولی ما را بگیر. هی از او اصرار و از ما انکار...


و این پیغامِ جالب این بود: 




و این به طور خلاصه در مقیاس کودکانه بازی بچه ها در کوچه بدان معناست که، آقامون گفته با شما بازی نکنم تازه توپمم بهتون نمیدم و البته ندادن این توپ به بچه های کوچه ما به شدت قانونی است و فارق از اینکه اصلا چنین سایتی چه کاربردی می تواند داشته باشد، انگار نوعی کاسه لیسی هم محسوب می شود.


چند وقت قبل oovoo یکی از سایت های نسبتا خوب و ارزان و یا بهتر بگوییم کاملا مجانی مکالمه تصویری از طریق وب هم، به بچه های کوچه بالایی پیوست و از دادن توپ و دروازه خویش و بازی کردن با ما سرباز زد.شاید بعضی بگن، خب حالا مثلا که چی. و این حالا مثلا که چی شاید در مورد Wix  درست باشه یا در مورد oovoo اون هم با کمی اغماض، اما در مورد تعداد زیادی از بچه های کوچه بالا که خیلی هم درسخوان هستند و کتاب های درسی شان را به ما قرض نمی دهند چی؟؟!


ScienceDirect

IEEE

Elsevier

و ...



اما یکی از آنهایی که ید طولایی در این کتاب قرض ندادن دارد و اتفاقا کتابخانه خیلی بزرگی هم دارد، سایت نرم افزار معروف متلب ، Mathworks  است که به جز یک بازه کوتاه (البته کوتاهی و بلندی امری نسبی است پس کوتاه برای من) در هیچ زمانی در طول حیات من درش به روی ما باز نبوده است. این باز نبودن هم، چنان موذیانه بوده که خود نرم افزار هم تعجب می کند.


 یادم می آید سه سال پیش این موضوع در همان یک جلسه ای که رفتیم پیش شهابِ مرحوم کلاس متلب جزو افاضات من بود و وقتی وسایلمان را جمع کردیم و نردبان گذاشتیم و از دیوار خانه جناب متلب دزدکی بالا رفتیم، این ناگهان بالا آمدن سایت به محض تغییر آدرس ایرانیمان و قیافه متعجب و به شکل بسیار نامحسوسی خجالت زده اش و فوری ظهور نبوغ و  اعتماد به نفس بالایش در توضیح دادن محتویات سایت هنوز در خاطرم مانده ... 

نظرات 5 + ارسال نظر
فاطمه یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:44 ب.ظ http://majhool.blog.ir

هر چند این پاراگراف آخر را نفهمیدم
اما تشبیه بامزه ای بود ، در واقع بچه های کوچه بالایی همیشه بچه های کوچه بالایی بودند ، بعضی وقتها هم که خواستند لطف کنن و توپشون رو به ما بدن جرزنی کردن و نذاشتن بازی مسالمت آمیز جلو بره ...
.
بعدم چی میشه که الان همه چی بی فایده میشه ؟



اون پاراگراف آخر ینی اون سایته مسدود شده بود به خاطر تحریم، ما وی پی ان زدیم رفتیم توش... شهاب مرحوم هم دوست رحلت شده سرطانی ماست

چرا اتفاقا. اینو قبول ندارم که توپشونو به ما نمیدم. خوبم میدن. اما تفاوت اینجاس که همیشه منافع خودشون تو اولویته. الان البته خب شرایط فرق میکنه. اقداماتشون قانونیه.

بالاخره باید یه چیزی بگیم که هیشکی نفهمه دیگه. بلکم خودمونم نفهمیم... والا

فاطمه دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:54 ق.ظ http://majhool.blog.ir

خدا رحمتشون کنه .
در اون اولویت ها که شکی نیست ..

مهم فهمیدن خودتونه . بقیه کاری واسه آدم نمیکنن.

خیلی ممنون. ظاهرم نشون نمیده ولی خیلی سوختم

راستش بچه های مهندسی خیلی درگیرن. راه های دور زدن داره ولی به هر صورت یه جور توهینه دیگه. ما هم به هر حال تو تولید محتوا تو اون انجمن ها نقش داشتیم. حالا شاید خیلی به کار مردم نیومده باشه یا شاید هم چنان هم نیاد ولی با این حال...

به قول پسر عمه زا "من که فکر ندارم" چه برسه به فهم.

محمد دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:16 ب.ظ

بالاخره تحریم قانونیه یا قانون یه جور تحریمه یا قانون همان تحریمه؟

قانون اونا میشه تحریم ما به همین سادگی

مارمولک جمعه 10 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:08 ق.ظ http://lizard0077.blogfa.com/

ما برای این که بتونیم با بچه های کوچه ی بالایی بازی کنیم - البته ناچار بودیم توی بازیشون شرکنیم ... مجبورم ... می فهمی؟! - کلی پول خرج کردیم. یه چند وخقتی هم برامون مجله خارجی میفرستادن اما بعدش ایمیل زدن معذرت خواهی کردن، عذرمونو خواستن.

من فکر می کنم، جدای از مسائل مرتبط با تحریم، ما ایرانی ها کلن چهره ی خوبی از خودمون به دنیا نشون ندادیم. فکر می کنم ما رو مردمی بداخلاق می دونن. جدای از تحریم، کلن علاقه ای به همبازی شدن با ما ندارن.

اونو که در جریانم


نمی دونم.. بیشتر فکر می کنم دنیا اصلا چیزی از ما نمیدونه تا اینکه بخواد نظری در مورد ما داشته باشه

غریبه جمعه 10 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:45 ق.ظ

سلام دادا
با این سند و سال هنو توپ بازی؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!
تره عیبه!!!!!!!!!!!!!1
تازه ما خودمون تو درست میگنیم!!!!!!!!!!! با جوراب پاره هایی بابایی چه بدی داره یه کم بو میده تازه گرد نیست ، نوآوری داره باعث آسیب هم نمیشه بخوره به یکی شکم درد بگیره با اینهمه خلاقیت چرا باید غصه بخوریم خب
اصلن حالا که اینطور شد این ما هستیم که با بچه های بالا دیگه بازی نمیکنیم و توپ مون رو با اینهمه امکانات جانبی بهشون نمیدیم

ولی با این بخش که " پسر عمه زا " ی محترم بهترین الگو برای ادامه زندگی هست کاملن لایک

سلام

شما برو با همون توپ بدبو بازی کن... بالاخره شمام پایان نامه ور میداری دیگه.. اون موقع منم همین توپ بد بو رو شوت می کنم سمتت

در ضمن با اون توپ بدبو تو کوچه هم بازی می کردین؟ یا تو زمین چمن یا سالن؟

اون که آره بابا...فقط گفتمان پسرعمه زا(ها...ها...ها...)

لایک چیه؟ تو اصلا فیس نداری چرا از لایک حرف می زنی؟ اصلا یدونه لایک تو زندگیت کردی؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد