درد دل با دیوار
درد دل با دیوار

درد دل با دیوار

این خرقه... این من خرد و خسته

بی سرانجام

به دنبال زاویه ای گوشه جایی می گردم

این من خرد و خسته را چال کنم


قبر نه 

یکی از آن قصر های قارونیت را میخواهم

همچین خوب خودم را زیر ثروت و مکنتش غرق کنم


توبه نه

به دنبال توبه و برگشت نیستم

از راه عشق بی سرانجام، کدام برگشتن

کدام کشک


این خرقه که من دارم

آلوده به همه آن چیزهایی است که نباید باشد

عشق، شراب و زنی در میانه


رقص نه

بلد نیستم :-) 


نظرات 3 + ارسال نظر
غریبه شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:20 ب.ظ

عادت نکرده ام به نگاهت به شیشه ها
عادت نکرده ام به تمنای وصل تو
باران اگر به فاصله آید حساب نیست
گاهی بیا ودست من خسته دل بگیر
خیسم هنوز از اینهمه دوری توعجب
یک مرد ، خیس
خاطره ، باران و
صد کویر

احسنت طیب الله انفسکم :))

سعیده دوشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:11 ق.ظ

سلاااااااام

"از راه عشق بی سرانجام، کدام برگشتن"
خوشم اومد...

قلم تون کوک و برقرار


کلاس رقص رو برای همین روزا گذاشتن دیگه ..

سلام

نمیدونم! منم خوشم اومده ؟


مرسی

من رقاص نیستم ولی رقاصا رو دوس دارم

محمد چهارشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:41 ب.ظ

:)

چطوری؟

:-)

تا اونجایی که راه بده خوبم، درسته متغیرها یه کم بیشتره ولی مرتب یاد مدرن تایمز چارلی هستم :-\

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد