ترسیده بودم از این تردید که دیر زمانی بین من و آسمان، دیوار ساخته بود.
دلم می گرفت وقتی صدایم نرسیده به آسمان پژمرده می شد و هیچ روزنه ای نبود تا حقیقت آبی را تجربه کنم.
ترسیده بودم، اما امشب، دوباره باران گرفت و کسی در دلم زمزمه کرد: " هنوز هم می شود به معجزه ایمان داشت."
چل بسم الله - نیلوفر لاری پور