مرا به عشق تو...

مرا به مال و منالت، به خانه ات

مرا به روی تو چشمت، دستانت

مرا به لحظه های ماندن و رفتن 

مرا به عشق تو اسم تو، دردهایت


مرا به شعله های دمادم، شراره های دیروزی

مرا به گرمی دستت به روی دستانم

مرا به چشمه های جاری اشک

به آبروی رنگ پریده

به چشمهای زمرد، موی طلا رنگت

 

ادامه مطلب ...

نمی ایستم

نمی دونم تو سر و کله این مردم چی میگذره. یه روزشون نشد عین هم باشه. هر روز یه رنگ و بوی تازه ای دارن. کلا ملت خیلی تنوع طلبن... درستم نیست خب آدم دیروزش عین امروزش باشه. درست، ولی نه اینکه دیروز یه آدمی باشی و امروزم یه آدم دیگه.

ثبات شخصیتم بد چیزی نیستا.


***************************


تو کوله ما همیشه خوردنی هست. خوردنی رو هم هر وقت گشنمون باشه میخوریم. شکممون که سر و صدا کرد با احدی تعارف نداریم.

گفتم که فکر نکنین ما از اوناشیم. ندید بدیدم نیستیم. گشنتونم شد نیاین آویزون من بشینا.



***************************


سید جان نطلبیدی دیگه. مام بدجور قصد کردیم بریم پیش اقوامت شکایت. شاکی نشی بعدن. گفتیم مطلع باشی احوالمون چیه



پ.ن: 

من عین بارون عین برف

که از فکر روزهای سرد

ساکن بی حرف نمی ایستن

.

.

.

.

از فکر به روزهای سرد نمی ایستم

مرگ کسب کار من است در حضور عشق درخت های سخنگو

تو این زمانی که گذشت، این هفت هشت سال مصداق این «یک روز چون زنجیر بر پای من افتادی» بودو منم مصداق «یک عمر همچون سایه بر پای تو افتادم»

ادامه مطلب ...

تبر میزنم به دلم

تبر میزنم به دلم 

تیشه فرهاد

مجسمه را باید ساخت

تیر میزند به دلم

کمان آرش

  عشق را باید باخت 

ادامه مطلب ...

ناگفته های زیاد

می دانم که خدا دوستم دارد

خوب می دانم

وقت هایی که خرابم، بی حالم و حوصله اش را ندارم

مثل تازه معتقدها یقه اش را میگیرم

که نشانه ات کو

چطور باورت کنم 

ادامه مطلب ...