درد دل با دیوار
درد دل با دیوار

درد دل با دیوار

شاعر معرها

من منتظر تماس کسی نبوده ام

 عاشقانه خراب کسی هم نبوده ام


صد بار چرخ خورده روزگارم و من

نه، منتظر سلام کسی نبوده ام


این سایه ها که هزار سال است با من اند و من

نه،  سایه ی سایه های خودم هم نبوده ام


اینقدر بخت برگشت که راه رفتنم گم شد

درگیر واژه های او، درگیر دیوانگی خودم نبوده ام


هی واژه ها را او می نویسد واژه هایم را

من نه، شاعر معر های خودم هم نبوده ام


پ.ن: 

واسه دردای تو قلبم حکم تخلیه گرفتم

انقده غصه نخوردم سو تغذیه گرفتم



نظرات 1 + ارسال نظر
محسن یکشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 02:48 ب.ظ http://after23.blogsky.com/

نوشتی معر یاد یه چیز بامزه افتادم. اگه نشنیدی، بشنو. حالت رو خوش می کنه.
یک روزی در جایی یکی گفت: من شاعرم.
یکی دیگه گفت: منم ماعرم.
گفت: ماعر چیه دیگه؟
- شاعر چیه؟
- شاعر شعر میگه.
- خب ماعرم معر میگه.
- معر چیه ؟
- شعر چیه؟
- شعر اینه: هر غنچه که گل گشت دگر غنچه نگردد.
- معرم اینه: هر منچه که مل گشت، دگر منچه نگردد.
- منچه چیه دیگه؟
- تو بگو غنچه چیه؟
- غنچه چیزی است که شکفته شده و گل می گردد.
- خب منچه هم میزی است که مکفته شده و مل می گردد.

دست شما درد نکنه

الان کسی سوال کنه معر چیه، می دونم چی جوابشو بدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد